هشامکلبی از پدرش نقل کرده که میگفت : من مدتی را در میان بنیاود که قبیلهای از بنیسعد هستند ، زندگی نمودم 🥀 آنان به زن و فرزند خود دشنامدادن به علی علیهالسّلام را میآموختند . 👈 روزی مردی از آنها که از طایفهی عبداللهبنادریس بود نزد حجاجبنیوسف آمد و سخنی گفت که حجاج خیلی عصبانی شد و با تندی او را جواب داد . 👈 مرد گفت : حجاج! با من چنین تندی نکن ، زیرا هر فضیلتی که قریش و قبیلهی بنیثقیف از آن برخوردار باشد ، در ما نیز شبیه آن هست ⁉️ حجاج : شما چه فضیلتی دارید ؟ 👈 مرد : در میان ما کسی نیست که زبان به بدگویی عثمان بگشاید و هرگز در قبیلهی ما سخن بدی به او گفته نشده است ‼️ حجاج : درست است ، این یک فضیلت است !! 👈 مرد : در میان ما هرگز خارجی دیده نشده است ‼️ حجاج : اینهم فضیلت دیگریست 👈 مرد : در جنگ همراه با علیبنابیطالب علیهالسّلام فقط یکنفر از ما شرکت کرد و همین کار سبب شد وی از چشم ما بیفتد و گوشهگیر شود و نزد ما هیچگونه ارزش و ارجی نداشته باشد ‼️ حجاج : اینهم فضیلتی است 🥀 مرد : میان ما رسم است هر کسی که بخواهد زن بگیرد اول از زوجهی خود سؤال میکند آیا علی علیهالسّلام را دوست دارد و از او به خوبی یاد میکند ؟ اگر گفت آری! با او ازدواج نمیکند ‼️ حجاج : درست است ، اینهم نوعی فضیلت است 🥀 مرد : هیچ پسری در قبیلهی ما به نامهای علی ، حسن و حسین یافت نمیشود و هرگز دختری را به اسم فاطمه نامگذاری نکردهایم ‼️ حجاج: اینهم فضیلتی است 🌑 مرد : وقتی حسین بهجانب عراق آمد ، زنی از قبیلهی ما نذر کرد اگر او کشته شود ، ده شتر قربانی کند . وقتی که کشته شد به نذر خود عمل نمود ‼️ حجاج : مورد قبول است !! 🌑 مرد : مردی از قبیلهی ما را دعوت به بیزاری و لعن علی علیهالسّلام نمودند . او گفت که من از گفتههای شما بیشتر انجام میدهم : نه تنها از علی بلکه از حسنوحسین نیز بیزارم و آنان را هم لعن میکنم ‼️ حجاج : درست است ، اینهم فضیلت دیگری است ❗️مرد : خلیفهی مسلمانان – عبدالملک – ما را بسیار احترام میکرد ، بطوری که دربارهی ما میگفت : شما یاوران وفادار من هستید ‼️ حجاج : درست است ، اینهم امتیاز دیگری است ❗️ مرد : در کوفه جذابیت و ملاحتی به اندازهي جذابیت و ملاحت قبیلهی بنیاود وجود ندارد . ‼️ حجاج در اینوقت خندید و آتش غضب او فرو نشست . 👌 هشام کلبی نیز از قول پدرش نقل میکند که خداوند بهخاطر کارهای زشت قبیلهی بنیاود نعمت ملاحت و جذابیت را از آنان گرفت