معاویه از دشمنان سرسخت مولا اميرالمؤمنين علیهالسّلام ، روزی در کنار پسرش یزید و مشاورش عمروعاص بود که شخصی بر آنها وارد شد و هدیهی نفیسی به او اهدا کرد 👈 معاویه به آن دو نفر گفت : هر یک از ما یک بیت شعر در شأن علی ( علیهالسّلام ) بگوییم ، هر که شعرش از نظر ظاهر و معنی جالبتر و زیباتر بود ، صاحب این هدیه باشد 👈 یزید و عمروعاص پیشنهاد او را پذیرفتند ☝️ ابتدا معاویه گفت : بهترین موجودات پس از پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله ، علی ( علیهالسّلام )ست انسانها چون زمین هستند و آن وصیّ پیامبر چون آسمان ✌️عمروعاص گفت : علی ( علیهالسّلام ) کسی است که دشمن به فضیلت و آقایی او گواهی میدهد ، کمال فضیلت آنست که دشمنان به آن گواهی دهند 🤟 یزید گفت : او مانند نمکینی است که حسودان برای برتریش گواهی دادهاند و حُسن و خوبی در واقع آنست که حسودان به وجود آن شهادت دهند 👌 شعر عمروعاص از نظر شیدایی عبارت ، برنده تشخیص داده شد و آن هدیهی نفیس نصیب او گردید ۱
ارسال دیدگاه