روزى عدهاى از علماى يهود نزد عمر آمدند و گفتند : اىخليفه ! اگر به سؤالات ما پاسخ صحيح بدهى ، ما اسلام را مىپذیریم ، و گرنه ، مىفهميم كه اسلام بر حق نيست ‼️ عمر گفت : هرچه مىخواهيد بپرسيد من جواب مىدهم ⁉️ يهوديان اين سؤالات را مطرح كردند : ۱ _ قفلهاى آسمان چيست ؟ ۲ _ كليد آسمانها چيست ؟ ۳ _ قبرى كه صاحبش را گردش مىداد ، چه بود ؟ ۴ _ آنكه قومش را انذار كرد در حالى كه نه از جن بود و نه از آدميان ، كه بود ؟ ۵ _ پنج چيزى كه روى زمين راه رفتند در حالی که از هیچ رحم و شكمى بهوجود نيامدهاند ، چه چيزهاى هستند ؟ ۶ _ پرندگانى مانند دراج يا خروس در آوازهاى خود چه مىگويند ؟ … 👌 عمر كه از پاسخ دادن به آنها عاجز شده بود ، از شرمندگى سر به زير افكند و گفت : پاسخ اين سؤالات را نمىدانم . 👈 يهوديان كه از اين جريان خوشحال شده بودند ، گفتند : پس ثابت شده كه اسلام بر حق نيست ۱
سلمان كه در جلسه حاضر بود ، گفت : كمى صبر كنيد ، من كسى را خواهم آورد كه حقانيت اسلام را براى شما ثابت كند و پاسخ تمام سؤالات شما را بدهد . 👈 سپس به سوى خانهی مولا امیرالمؤمنین عليهالسّلام رفت و مولا در حالى كه در لباس رسولالله مىخراميد ، وارد مسجد شد . 👈 عمر با ديدن ايشان با خوشحالى بهطرف ايشان رفت و دست در گردن آن حضرت انداخت و گفت : يا ابوالحسن بهراستى كه فقط تو مىتوانى پاسخ تمام سؤالات اين يهوديان را بدهى . 👌 حضرت على عليهالسّلام رو به يهوديان كردند و فرمودند : من شرطى دارم و آن اينست كه اگر من به تمام سؤالات شما چنانچه در تورات شماست ، پاسخ درست بدهم ، شما نيز داخل دين اسلام شده و مسلمان شويد و يهوديان اين شرط را پذيرفتند . 💐 سپس حضرت پاسخ تمام سؤالات آنان را بيان فرمودند : _ قفل آسمانها ، شرک بهخداوند است . زيرا وقتى بندهاى مشرک شد ، عملش بالا نمىرود . _ كليد اين قفلهاى بسته ، شهادت دادن به يگانگى خداوند و نبوت رسولالله است _ قبرى كه صاحبش را گردش داد ، آن ماهى بود كه يونسپيامبر را بلعيد . _ آنكه قومش را انذار كرد و نه از جن و نه از آدمى زاد بود ، مورچهی سليمان بود كه گفت : اى مورچگان داخل منزلتان شويد كه سليمان و لشكرش شما را در زير پا نابود نكنند و ايشان نمىدانند . _ پنج چيزى كه بر زمين راه رفتند ولى در شكمى بوجود نيامدند ، عبارتاند از حضرت آدم ، حوا ، ناقهی صالح ، قوچ ابراهيم و عصاى موسى _ اما دراج که در آوازش مىگويد : الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ و خروس در آوازش مىگويد : اُذْكُرُوا اَلله يَا غَافِلِينَ 👈 از علماى يهود كه سهنفر بودند ، دو نفر ايمان آوردند و به يگانگى خدا و نبوت رسولالله ، شهادت دادند ، ولى نفر سوم گفت : اگر به اين سؤالِمن پاسخ دادى ، منهم ايمان مىآوردم . 👌 حضرت فرمودند : سؤال كن از هر چه مىخواهى ؟ ⁉️ او گفت : به من خبر بده از قومى كه در اول زنده بوده و بعد مردند و بعد از ۳۰۹ سال خدا آنها را زنده كرد ؟ و داستان آنها چيست ؟ 👌 حضرت فرمودند : اين داستانِ اصحاب كهف است و داستان را براى او از ابتدا بازگو كرد 👏 پس از آن ، حضرت به او فرمودند : اى يهودى ، آيا اين داستان كه من برايت بازگو كردم ، با آنچه كه در تورات آمده است ، يكسان بود ؟ 👈 يهودى گفت : آرى نه يک حرف زياد و نه يک حرف كم 🌹 اى ابولحسن ديگر مرا يهودى مخوان كه من شهادت مىدهم به اينكه جز خدا نيست و اينكه محمد صلىاللهعليهوآله بنده و فرستادهی اوست و تو اعلم اين امت هستى