پس از آنکه در سقیفه عدهای با ابوبکر بیعت کردند و نقشه شوم آنان بهوقوع پیوست ،
‼️ ابوبکر راهی مسجدالنبی شد و بر منبر
پیامبر ( صلیاللهعلیهوآله ) نشست
و کسانی را که در سقیفه حضور نداشتند
دعوت به بیعت نمود و عمر نیز
در کوچههای مدینه ، مردم را بهحضور
در مسجد و بیعت با ابوبکر فرا میخواند
👈 در اینحال بزرگان بنیهاشم و سران
صحابه – مثل سلمان ، اباذر ، مقداد ،
طلحه و زبیر – از رفتن بهمسجد
و بیعت با ابوبکر امتناع کرده
و در خانه حضرت زهرا ( علیهاالسّلام )
اجتماع نمودند
‼️ ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به
هر قیمت شده ، از علی ( علیهالسّلام )
بیعت بگیرند ، زیرا میدانستند چنانچه
او بیعت کند کار تمام است و دیگران
خواه ناخواه بیعت میکنند
👈 ابنابیشیبه ، مؤلف کتاب المصنف
که از مشایخ و بزرگان بخاری است ،
این رویداد را چنین نقل کرده است :
👈 هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند ،
علی و زبیر در خانهی فاطمه با او
بهگفتوگو پرداختند ،
🥀 زمانی که این مطلب بهگوش
عمربنخطاب رسید ، به خانهی فاطمه
آمد و گفت : ای دختر رسولخدا!
بهخدا قسم محبوبترین فرد نزد ما
پدر تو است و بعد از پدرت خود شمایید ،
ولی بهخدا سوگند! این محبت مانع
از آن نیست که اگر این افراد در خانهی
تو جمع شوند ، دستور دهم خانه را
بر سرشان به آتش بکشند!
عمر این جمله را گفت و رفت
👈 حضرت زهرا ( علیهاالسّلام ) به علی
( علیهالسّلام ) و زبیر گفت : عمر
نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر
تجمع شما در اینخانه ادامه یابد ،
خانه را بر سر شما خواهد سوزاند .
بهخدا سوگند! او آنچه را که قسمخورده
انجام میدهد ۱
👈 همچنین احمدبنیحیی جابربغدادیبلاذری
متوفای ۲۷۰هق ، نویسندهی معروف
و صاحب تاریخ بزرگ ، رویداد
تاریخی فوق را در کتاب انسابالاشراف
به گونهی زیر نقل کرده است :
👈 ابوبکر بهدنبال علی ( علیهالسّلام ) فرستاد
تا بیعت کند ، ولی علی ( علیهالسّلام )
از بیعت با او امتناع ورزید .
🥀 سپس عمر همراه با فتیله ( آتشزا )
حرکت کرد و در مقابل درب خانه
با فاطمه ( علیهاالسّلام ) روبرو شد .
⁉️ فاطمه گفت : ای فرزند خطاب! آیا
درصدد سوزاندن خانهی من هستی ؟!
‼️ عمر گفت : بلی ، این کار کمک
به امری است که پدرت برای آن مبعوث
شده است