پس از فتح مکه پیامبر در کوه صفا بود ، هند زن ابوسفیان در حالی که نقاب بر چهره داشت تا شناخته نشود ، برای بیعت با گروهی از زنان بهمحضر رسول الله رسیدند پیامبر فرمودند : من با شما زنان بیعت میکنم بهشرط اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید هند گفت : تعهدی از ما میگیری که از مردها نگرفتی ( چون از مردان فقط برای اسلام و جهاد بیعت گرفته شد ) پیغمبر بهسخن او اعتنا نکرد و فرمودند : سرقت هم نکنید هند گفت : ابوسفیان مرد بخیلی است و من بارها از اموال او برداشتهام نمیدانم مرا حلال میکند یا نه ؟! ابوسفیان که آنجا بود گفت : آنچه تاکنون برداشتهای حلالت میکنم از این پس مواظب باش ! پیامبر که هند را شناخت خندید و فرمودند : تو هند دختر عتبه هستی ؟! گفت : آری ای پیغمبرخدا ! گذشته را ببخش خداوند تو را ببخشد! سپس پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند : هرگز خویشتن را آلودهی زنا نکنید هند گفت : مگر زن آزاده چنین عملی انجام میدهد ؟!
🤏 بعضی از حاضران که سابقهی او را میدانستند از سخن وی خندیدند